کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

نوروزه خونی(نوروز خوانی) زلیخا صبا ماسال تالش

نوروزه خونی (نورو ز خوانی)
نوروز خوانی در زمانهای قدیم یکی از ایین های بسیار زیبا وخوش آیندی بود که در اخرین ماه زمستان وبا رویش بنفشه های کنا رجویبار ها وچشمه ها تا قبل از شب چهارشنبه سوری توسط نوروزخوانهادرشب ها بعد از این که مردم شام خورده ومیخواستن بخوابند در سرزمین تالش و ماسال اجرا میشد شاید این زمان هم نوروز خوانی در شهرها ی کوچک ویا روستاها اجرا شود ولی به سبک وسیاق سابق نیست.
نوروز خوانها که معمولا سه نفر بودند وهم آوایی میکردند و هرشب بخصوص بچه ها مشتاقانه منتظرشان در رختخواب بیدار می ماندند تا بیایند. چون نوروز خوانها باآمدنشان در دم در برایشان نوید امدن عید نوروز را می دادند.
نوروز خوانها سرودهای با ریتم وآهنگ خاصی می خواندند که بسیار به گوش خوش آیند بود که یکی این بود ... بدو بهاران آمده گل در گلستان امده مژده دهید ای دوستان.. عید نوروزان آمده
یا بعد از خواندن نوروزی می خواندند خدا عمرت بده ای خانه صاحب ... عروسی عزیزانت ببینی و بعداز خواندن یک شاخه کوچک شمشاد به جفت در میزدند که نشانه سر سبزی بهار وفصل رویش بود و در ضمن نوروز خوانها برای رفتن به محله های مختلف یک فانوس برای روشنایی راه وهر کدام یک چوب دستی وبرای اینکه شناخته نشوند سروروی خودرا خوب می پوشاندند و بعداز خواندن صاحب خانه برای خوش نوایی وامدن بهار وسال نو به انها برنج ویا پول میداد ولی اغلب برنج می دادند
نویسنده متن زلیخا صبا عکس از نت

روز تالش زلیخا صبا ماسال تالش

روز تالش 
این روز ها این دغدغه خوش آیندی برای اصحاب قلم و نیز علاقه مندان به فرهنگ ورسوم و مانددگاری تالش و حفظ فرهنگ غنی تالش اینکه تالش ها نیز ایامی را برایپاسداشت این ارزشهای تالش نام گذاری کنند..
وبه همین منظور مثل همه اقوام ایرانی ویا مثل ملل دیگر در فکر آنند که روز هایی را به روز تالش و یا روز لباس سنتی تالش تعیین وتثبیت کنند واین بسیارنیکو است ولی در ابتدا باید در نهایت بررسی ونظر سنجی این مهم را قرار داده و نتیجه مطلوب را پیشنهاد دهند واین کار از طرف خیلی از اقوام ایرانی صورت گرفته ولی این کار اولا نباتید قوم گرایی را نشان دهد وبلکه حالت سمبولیک برای مردم تالش باشد و مورد قبول همه قرار گیرد ..
روی این اصل ایامی را که برای نام گذاری این مناسبتهای سمبولیک در نظر گرفته می شود 
1- این ایام نباید در روز ها ومناسبت های ملی وارزشی تداخل وهمزمان باشد چون این ایام متعلق به همه اقوام ایرانی است .
2 - پس بهتر است روزهایی مثل 12 فروردین ویا روز سیزده ویا روز طبیعت ویا روزهای دیگر را که متعلق به همه مردم ایران در کل می باشد صرفنظر کرد .
3- مردم پرتلاش تلش از دیر باز برحسب کار وتلاش ومعاش زندگی آداب ورسومی داشتند که ضمن تقدس این آداب ورسوم واجرایش برایشان به صورت یک قانون در طول زند گیشان در آمده ،
مثل اَوه ساله بهار که به سه هشت بهار در نزد گذشتگان تالش بسیار معروف ومشهور است و دراین سه هشت بهار که تقریبا 25 روز از فروردین ماه است مردم تالش برای بذر افشانی وبردن بذر جوانه زده را به خزاین بجار ومزرعه میبردند ونیز کوچ بهاره تالش های دامدار آغاز میشود 
بنابراین روز 25 فروردین به نظر روز مناسبی برای روز تالش که آغاز کار تلاش هم برای مردم عشایردامدار تالش وهم برای مردم کشاورز تالش می باشد . واما رو زلباس سنتی تالش یک روز در سال را که بصورت برپایی جشنواره تعیین کرد ه و به عنوان تقدیر از زن تالش باشد.
ودر این روز در هریک از شهرهای تالش زن ومرد با پوشیدن لباس محلی حاضر شوند و در این روزنیز زیباترین لباس از نظر رنگ ودوخت انتخاب شده و جوایزی نیز داده شود و باپی گیری این مهم دست یافتن به اهداف تالش واتحاد تالش بر ای شناخت مردم تالش وفرهنگ تالش قدمهای بزرگی برداشته می شود 
باسپاس نگارنده زلیخا صبا

اقلیم عشق زلیخا صبا ماسال تالش

اقلیم عشق سرزمین تالش
من خودم یک تالشم
اصل و زبانم تالش است
کسر شأن من نباشد 
افتخارم تالش است
مردم تالش نجیبندو اصیل
ذاتشان بی کینه است 
ایثار مرام تالش است
در کنارش هست همیشه 
گیلک وهم ترک و فارس
این یکی حسن در تمام
خاص و عام تالش است
او پذیرا هست مهمان عزیز
سفره مهمانی هم
در صبح وشام تالش است 
راه او خدمت بود در راه حق
نیکی با هم نوع خود 
تکیه کلام تالش است
دین اوایمان او هست بی ریا 
بانگ تکبیر مؤذن 
روی بام تالش است
قوم تالش هم مبارز هم شجاع
وحشت دشمن 
زنام ونامدار تالش است
شعری از زلیخا صبا به افتخار مردم نامدار تالa
راز ناشناختگی تالش!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این تیتر وعنوانی بودکه در یکی از گروه های تالش خواندم . واین برادر تالش بسیار متأسف بود از اینکه بسیار هنر مندان وقهرمانان نقاط دیگر ایران با افتخار خودرا در جاییکه زادگاهشان هست منسوب دانسته وباعث شهرت بیشتر زادگاهشان شده اند و متأثر ومتأسف از اینکه چرا هنر مندان وقهرمان تالش خودرا از تالش و جدا دانسته و یا خجالت می کشند که هویت تالشی خودرا ابراز کنند ویا پسوند تالش بودنشان را حذف کرده اند و همین مسئله را سبب ناشناختگی تالش وراز در انزوا بودن سرزمین تالشان دانسته بود ..
اولن من باید خدمت این برادر عرض کنم شناختن اقشار جامعه با شناختن و معروف بودن هنر مندان یک جامعه در درجه اول اهمیت نیست بلکه اقشار اجتماعی را با فرهنگ وزبان و اداب ورسوم ان جامعه میشناسند که در این زمینه هم تالش بسیار غنی است و شاعران ونویسنگان وفرهیختگان بیشمار تالشی زبان در اقصا نقاط دنیا با افتخار تالش بودنشان روشنی بخش علم ودانشند و در خود ایران تالشهای فرهیخته ای هستند که با جان ودل در تلاش ارقا فرهنگ تالش وارایه رسوم تالش هستند که نه تنها دراین برهه از زمان تالش وتالشی زبان ناشناخته نیست بلکه اصالت تالشیزبان درجهان شناخته شده و ما مردم اصیل تالش از کسانیکه به دلیلی خودرا جدا از هویت تالشی خود دانسته تالش ندانسته وهیچ وقت وهیچ زمان با چشمان اشگ آلود التماس نکرده تا همای سعادت ومعروفیت ما شوند بلکه ما سر فراز تر از همیشه دوشا دوش همه اقشار به پیش خواهیم رفت واگر نقاط از سرزمین تالش خودرا تالش نمی دانند شای تالش نباشن شاید مهاجرند شاید دورگه هستند وهیچکدام از این عوامل تأثیر در ناشناس بودن ما ندارد چون ما ناشناخته نیستیم ونخواهیم بود 
با سپاس

خویشا بندون زلیخا صبا ماسال تالش

خویشابندون
اولین مهمانی رفتن عروس به خانه پدر ومادرش بعداز عروسی
در گذشته دختر بعد از اینکه با دعای خیر پدر ومادر از خانه پدری واز در خانه بیرون میرفت تا مدت شش ماه تا یکسال به خانه پدرش نمی رفت یعنی رسم اینگونه بود .به خاطر همین در موقع خارج شدن ودل کندن از علایق خود در خانه پدری بسیار دلتنگ می کردند .
چون عروسیها در گذشته اغلب در پاییز واول مهر بود این مدت بیشتر شش ماهه بود .بنابراین عروس خانم د
ر عید به خانه پدر ومادر ش میرفت .
یک روز بعداز عید عروس وداماد به همراه چند نفر از فامیل وافراد خانواده دامادبه خانه پدر ومادر عروس میرفتند.
رسم این بود که حتما باید یک گوسفند وهدیه وکادو برای خانواده عروس می بردند وخانواده عروس برا ی استقبال وخوش امد گویی داما وخانواده اش ودخترشان سور وساط مفصلی اماده کرد وجشن وشادمان میکردندوگوسفند را قربانی کرده وگوشتش را در بین همسایه واطراف پخش میکردندواین امدن عروس بخانه پدر بعداز این مدت طولانی بود که یک هفته در خانه پدر میماند وبه خانه اقوام می رفت
متن زلیخا صبا

چله شو (شب یلدا) زلیخا صبا ماسال تالش

چیله شو(شب یلدا)
چیله شو نزدیک است و برگزاری مراسم این شب دراین زمان ویادی آوری مراسم چیله گیرون در زمانهای دور این چنین بوده است که:
در زمانهای دور شروع زمستان واولین شب زمستانی را که چیله شو یا شب یلداکه به روایت. بلندترین شب سال است رسم وآیینی خاصی داشت که امروزه نیز کما کان اجرا میشود منتها مدرن تر..
مردم تالش زبان ماسال وساکنان دیگر مناطق تالش با شوق بسیار وبا نیت اینکه زمستانی خوب وپربارش برف به همراه سلامتی بدن داشته باشند این شب بلند سال را تا صبح شب نشینی میکردند وجشن چله می گرفتند.
خانواده های سنتی تالشی برای پاس داشت شب چله همه وسایل را در خانه خود داشتند وخریدی به ان صورت در بازار نداشتند.
چون خرید میوه های مختلف در ان زمانها در خانواده هامرسوم نبود.وهمه از محصولات خود استفاده کرده واگر قلمی از آنرا بیشتر داشتند برای قوم وخویش خود نیز می فرستادندویا اگر کم داشتند می گرفتند.
کدبانوی خانه میوه های ذخیره کرده از به واز گیل ولیمو وپرتقال وانار را در مجمه چیده در روی سفره کنار منقل سرخ شده از ذغال میگذاشتند وآجیل شب چله برنج سرخ شده که به آن بِرشته برزوعدس خلخالی که مرجو نام داشت وسرخ کرده وتخم کدو سرخ شده وهمچنین برنج سرخ شده را در دوشاب تفت داده که به آن برزچیکیله میگفتندوسنجد.و
کدورا می پختند و کاکا درست کرده وحلواگوله دوشابی همه را در سر سفره میچیدند..
هندوانه وکدورا معمولا از تابستان در آویزهایی که از کاه وکولش درست کرده بودند گذاشته وآویزان در سقف کوتی یا تیلاوار برای این شب نگهداری میکردند.
شام شب چله که بیشتر فسجان با پلو وماهی که در آن زمان فراوان وارزان بود وترشه تره بود.
بعد از شام افراد خانواد وگاهی چند خانواده فامیل خاله ها وعمه وعمو وفرزندان انهادور هم جمع می شدند وباخوردن شو چره که هما ن خوراکیها بودوضمن خواندن کتابهای داستان ها ی اسطوره ای ویا نقالی توسط پدر خانواده ویا توسط کسی که نقال بود وبعضی ازاین نقالهامعمولا از خلخال وشهرهای مرزی تالش واذربایجان که برای بیتوته کردن زمستانی در خانواده های تالشی که به آن خونخا میگفتندونقالی های زیبا از امیر ارسلان نامدار وگلزار خانم ودیو فولاد زره ومادرش ویا شاهنامه خوانی وحافظ خوانی ومشاعره وطالع بینی میکردند وشب را بخصوص جوانان با خوردن وخواندن وخندیدن وشاد بودن تا به صبح می رساندند یادشان گرامی
چیله شوون تا صب نشین داوره
باهم هَرین چیله کاو شوچره
هروریکو لوء کرین واین یندی را خاطره
زومستونی سغی نه سر ببره
متن وشعر از زلیخا صبا