بالا نشین مهربان.. بنگر توبر حال ونهان
تقدیر ما رنگین کن..برحال ما تدبیر کن
ای که توقادری برتقدیر..لطف توهست مرا تدبیر
سرنوشتم رقم بزن ..راه من را به پیچ وخم نزن
زلیخا صبا
دعایی برای شروع ماه مبارک رمضان که خداوند به ما امیدوارم عنایت داشته باشد
وهمان دستها عطوفتی
که گشاید عقده های بی مهری
که نشسته بردل کوچک
چه شود سربر اسمان ساید
که بریزد اشگ چون باران
زلیخا صبا
وطنی جز وطن من نباشد نیکو
پس چرا کوچ کنم به دیاری دیگر
که دل وجان من آنجا ندارد ریشه
من در این خاک عزیز است که پر بار شدم
که پرا عاطفه هاست که پراز مهر وفاست
زلیخا صبا
اوهام شب
در سکوت وهم آلوده شب پاییز
سرد وتاریک وباران ریز
زوزه می کشد طوفان
میکوبد باد بر درو دیوار
رفتگان فروشده در خواب
بی خیال از سراب وعذاب
جز صدای نفس زکس نمیآید
چهچه بلبل از قفس نمی آید
ضجه گربه ی کوچک بیمار
در پس ِ پایه ی سیمانی دیوار
سربرد به هرطرف نالان
مادر ش هست زگوشه ای ویلان
ضجه گربه بریده امان
لیک نیست مادری بگیردش دامان
شعر از زلیخا صبا
طعنه
چون نیش سوزنی میگزد
طعنه های تلخ عقربک بوته زار خشک
قلب زلال شقایق دختر بهار
دست خدا وجین کنداین واش هرزه را که نشونما میکند چنین
وریشه اش کَند این خار بی ثمر
در دشت سرخ شقایق
تا آسوده زیَدیک چند صباحی بی دغدغه وخیال
زلیخا صبا