کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

گردشگری .بهشتی در دل !!!!!!!!!! زلیخا صبا ماسال تالش

بهشتی در دل...!!!!!!!!!
باغ گلها در کرمانشاه
در گردش روزانه در سفری که به کرمانشاه داشتیم یکی از زیبا ییهایی که توسط دست ادمی بوجود امده بود و قدردانی وحفظ و مرافبت از ان برای تک تک شهروندان از کوچک و بزرگ لازم وضروری بود باغی بهشت گونه ای به اسم باغ گلها در دل اب وهوای خشک کرمانشاه بود که هرچه بگویم کم گفته ام در خود باغ هیچ گونه نیم کتی برای نشتن نبود وفقط در هر چند صدمتری کمتر یا بیشر یک تکپایه هایی بود برای رفع خستگی افراد مسن چمنها ی سبز چون مخمل با انواع واقسام رزها وگلهای رنگا رنگ و از همه مهمتر چیزی که بیشتر برایم جالب بود تمیز ی و شفافیت این باغ بهشتی بودو کوچکترین خاشاک وزباله ای در این باغ گلها بچشم نمی خورد وهمه فقط دراین باغ می توانستند راه بروند واز فضای زیبا استفاده کنند من حتا نگهبانی در چهار گوشه ی این باغ ندیدم وفقط نصب پلاکتهای توصیه ای ودر حالیکه در روی یکی از این تک پایه ها برای لحظه ای نشستم و با افسوس و تأسف شما ل خودمان  را در یاد خود نظاره گر بودم و با خود میگفتم ما در چه نعمت خدادادی که خداوند برای مابوجود اورده زندگی می کنیم و با دست بشری پراز زباله کرده و حرمت طبیعت زیبا ی خودرا نداریم وباید ایندگان ما بعدها برای خود یک چنین جایی این گونه درست کنند وستایش کنن؟.. خانمی را در کنار خود دیدم که انهم محوتماشای این باغ بود پرسیدم شماهم مسافرید /؟ گفت نه من مال همین جا هستم و ایشان گفتند دوهفته پیش در شمال بودم ووقتی در حاشیه شهرها و جنگل ها ان همه زباله را دیدم بسیار از ناسپاسی مردم تأسف خوردم در انجا هم من به ایشان گفتم خانم به نظر شما کی ها اینهمه شمال را الوده وپر از زبا له می کنند /؟ ایشان در کمال تأسف گفتند ما مسافرها .. بله مسافرها!!!!!! ولی ما شمالی ها هم در این کار با انها هم پا وهمراه هستیم و یا همراه نباشیم بی توجه به نعمت خدادادی خود می باشیم 
نگارنده زلیخا صبا

ضرب المثل تالشی زلیخا صبا ماسالی تالش

مثل تالشی زلیخا صبا
وییَره داری وییَر پییه
برگردان کسیکه زیاد دارد باز زیاد تر دلش می خواهد 
این مثل و کنایه تالشی برای کسانی مصدا ق است که با داشتن 
مال واندوخته و جمع کردن مال باز حریصند وچشم ودل سیر نیستند ودلشان می خواهد بیشتر داشته باشند وبیشتر برمالشان اضافه کنند
زلیخا صبا

هشداری غم انگیز زلیخا صبا ماسال تالش

هشداری غم انگیز
چند روز است که مردم ماسال در شوک وتأثروتأسف وقوع حاد ثه غم انگیزی که برای مسافران ییلاقی به وجود امده در نا باوری واندوه به سر میبرند. 
من بارها وبارها نوشتم و عاجزانه خواستم که در حفظ محیط ییلاق و استفاد ه صحیح از طبیعت و الوده نکردن طبیعت ونگهداشتن حرمت ان برای ما الزامی است .
ومسافرانی که بدون توجه به همه جوانب وخطری که در طبیعت با همه زیباییهایش دارد ممکن است در کمین شان باشد.و
مسافرانی که از راه دور با عزیزان خودبه نقاط زیبای ییلاقی می ایند. در حالیکه اگر مقداری اندیشه داشته باشند. هرکسی در بدو ورود به هر شهر و یا مکانی بخصوص اگر ناشناس باشد و مکان نا شناخته یک پرسو جودر باره جایی که می خواهند وارد شوند واسکا ن داشته باشداز هر لحاظ از داشتن امکانا ت اولیه بهداشتی و سرویس بهداشتی واب اشامیدنی و دیگر امکانات جا ومکان و وضیعت جوی وجغرا فیایی بخصوص اگر با عزیزان و از همه مهمتر اطفال کوچک ونوزاد به همراه دارد داشته باشند..
ولی هیهات مسافرانی که به ییلاقات شمال می ایند فکر می کنند یک بهشت گیر اوردند که کمترین هزینه برایشان داشته تا آزاد وبی خیال در زیر آسمان کبود تا می توانند اکشژن جذب کنند و ارامش بی دردسر داشته باشند حتا اگر در سرما ی زیر صفردرجه کبود و سیاه شوند .. 
اینها را می نویسم تا شاید عده ای بخوانند وعده دیگر را اگاه کنند که به این راحتی ها هم نیست شما که می دانید اقای محترم بچه های بی گناه شما چرا باید گرفتار ندانم کاری های شما بشوند. من در دل نوشته های زیست محیطی و خاطراتی خودو استفاده بجا از طبیعت وحتا برای شناخت انواع قارچ های سمی وغیر سمی بارها وبارها نوشتم 
واز نهاد ها وگروه ها به عنوان نظر دهنده خواستم که رعایت موارد ضروری را چه در حفظ محیط و چه خطراتی که در کمین است رابا نوشتن پلاکتهای هشدار دهنده ونصب انها در مسیر ها واز منع کردن مسافران از برپا کردن چادر در جنگل و روشن کردن اتش در جاهای مختلف جنگل اقدام کنند و مسافران بچه های خودرا در علفزار و بوته زارهای جنگلی ول نکنند و خود راحت در زیر درختان جنگلی به خواب نروند .. ولی کو گوش شنوا ؟
در این راستا عده ای بفکر جیبشان وعده ای بفکر کیفشان هستند که یک جایی گیر اوردند که نه عوارض دارد ونه مالیات ونه حتا پولی برای ورود باید بدهند
وبرای استفاده هر چه بیشتر این خوان نعمت طبیعت اسایش هرجنبنده طبیعت نشین وساکنان جنگل را از بین بردند. می برند.
من بارها در مسیر راه ییلاقی مسافران زیادی را میبینم که در جاهای ممنوعه جنگلی از نظر ما از زبان گذشتگان ما که شنیدیم زیر انداز و بساط پهن کرده و نشسته اندو بچه وزنها ومردها مثل تاتارها در علفزارها بر روی بوته ها جنگلی بالا وپایین میروند ومی پرند و یا در خوابند و قلیان واتش و بریز وبپاش و پراز زباله کردن که موبر بدن ودود از کله به هوا بلند میشود واز خود می پرسم این همان بشر متمدن شهری است ایا فکر نمی کنید ممکن است خرس وپلنگ از دیدن شما رم کرده باشند ولی در داخل این علفزار وبوته زار یک افعی خوابیده باشد که هیچ بعید نیست چون کسانی که این مناطق را می شناسند ودر رفت وامد هستند از تردد در این مکانها محتاط هستندو این را باید محیط بانان بنویسند ونصب کنند تا مسافران در جریان باشند..
ویا مسافران نباید در نظر بگیرند که در بلندای ییلاق که دما به زیر صفر میرسد در زیر چادر با یک روانداز سفری انهم با بچه کوچک امکان پذیر نیست ؟ مگر ییلاق مثال هتل پیاده روهای شهری هست ؟ خلاصه مطلب امیدوارم که مسافران ومسافر پذیر ها و تبلیغ کنندگان ییلاقی از این حادثه اسف بار قدری به خود بیایند ومردم نا اگاه از همه جا وهمه چیز رااگاه کنند تا خود وبقیه را به خطر نندازند با سپاس
نگارنده زلیخا صبا

ضرب المثل تالشی زلیخا صبا ماسالی تالش

خلخاله سیفی را گتشه ..کنایه تالشی از زلیخا صبا
برای سیب خلخال در خواست کرده 
زن خیلی هوس سیب سرخ خلخال را کرده بود ولی خجالت می کشید به شوهر وفامیل شوهر چیزی بگوید .این بود که بچه اش را وشگون میگرفت وبچه شروع میکرد به گریه کردن. اطرافیان جویا میشدند که بچه چرا گریه میکند.وزن میکفت که دلش سیب خلخال می خواهد . این کنایه برای کسانی مصداق میشود که خواسته های خودرا از طریق دیگران ابراز کرده وبه انجام میرسانند

زلیخا صبا

لقمه نان زلیخا صبا ماسال تالش

لقمه نا نی درپس پستوی امن
که نترسم زعقابی که مرا چنگ زند
وبیاسایم در پس پرتو نورانی آن عرش خدا
سایبانی روی سر وگلیمی زیر پا
بی خیال ازهمه رنج زمان
نکند هیچ فرقی که کجایم وچرا؟
زلیخا صبا 
وعکس از باغ گل های کرمانشاه زلیخاصبا