تکیه گاه
تکیه گاهم بخدا لرزیده
به کجا دست بیاویزم من
آنکه بودش مرا پیوندی
بادنمناک زمان
رخنه ای کرد به دیوار قطورش
به تزلزل افتاد
سحری نیست دیگر این شب من
عمرمن رفته ببادبه کجا دست بیاویزم من؟
شعر از زلیخا صبا
ایلاهی غم تکو دوری بکرِ
اِشت دیلی آتشی آو پکر
خاسه دنیا تل وترشی گإری
خدا دنیا تِرا شیرین بکرِ
زلیخا صبا ..بداهه