کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

حلوای ضیابری ماسالی تالش زلیخا صبا ماسال تالش

      حلوای ضیا بری (حلوای لایه ای ) تالش ماسال
این حلوای بسیار خوشمزه تالشی راکه در ایام عید ویا برای سوغات وهمچنین برای از ره آمده عزیزی درست میکرد ند و هنوز هم در خانواده ها کما کان درست می کنند ..
حلوای ضیابری تالشی ماسالی وشاندرمنی بیشتر توسط افراد خانواده ونیز فامیل دورهم جمع میشوند ودرست می کنند و مهم در مهارت داشتن و فناوری ارد و مواد ی که در طرز ساختن ودرست کردن حلوا است .می باشد.
مواد لازم آرد برنج همانطوری قبلن دردرست کردن حلوا دنگی گفته شد بستگی دارد که چه مقدار حلوا مد نظر باشد و همچنین چون درست کردن این حلوا زمان بر و بستگی به مهارت افراد دارد ویک شیرینی در حقیقت بیشتر زینتی و مجلسی است ارد کمتری را بکار می برند 
ارد برنج اگر یک من یعنی هفت کیلو باشد
شکر که انهم بستگی به ذایقه سازنده حلوا دارد که شیرین باشد یا شیرینی اش کم باشد ولی برای هفت کیلو ارد پنج کیلو شکر مصرف می کنند ودر این حلوای لوکس گاهی عسل هم استفاد ه می کنند ودیگر مواد لازم مغز گردو سابیده شده ادویه جات معطر مثل هل میخک زنجبیل و دارچین وزیره برای داخل حلوا و نیز کره حیوانی یا روغن جامد.. ونیز کسانکه دوست دارند که حلوا روغنی تر باشد روغن بیشتری بکار می برند .
برای تهیه حلوای لایه لایه : ابتدا ارد را بخوبی تفت داده و روغن را اب کرده و شکر ویا عسل را مات می کنند . وسپس اردرا در کاسه بزرگ می ریزند و ضمن چنگ زدن روغن وشکررا به ان اضافه می کنند تا بصورت خمیر ی یک نواخت در بیاید بعد گوله هایی به اندازه بزرگتر از یک تخم مرغ به سازند ه ها که در دور سینی نشسته اند می دهند وانها این گوله ها با یک بطری و یا وردنه پهن کرده و داخش مواد مخلوط از مغز گردو وادویه جات را گاهی پودر گزنه خشک شده هم در ان می ریزند و لایه لایه روی هم تا می کنند ودر دیس می چینند 
نگارنده زلیخا صبا

شبهای محرم زلیخا صبا ماسال تالش

شب های محرم باز این چه شورش است که در خلق عالم است شب الوداع (تاسوعا) در گذشته برگزاری این مراسم واقعا به اوج خود میرسید ودراینشب وشب عاشورا کمتر کسی در خانه میماند مگر افراد خیلی مسن . تا انجاییکه از گذشته در یاد هست در مساجد کمتر پخت میشد مگر در صبح روز عاشورا در مسجد به گروه عزاداران حسین شیر میدادند وخرما وحلوا توسط زنان در بین حاضرین پخش میشد در شب الوداع بعداز روضه ومرثیه خوانی تصمیم بر این میشدکه به مسجد محلهای دیگر دسته بری کنند یا از محل دیگر پیغام می امد که دارند دسته می آورند. گروه سینه زن وزنجیر زن که پیراهنهای مشکی بلندتا سر زانو می پوشیدند که در پشت کمی پایین تراز شانه دوتا سوراخ دایره مانند به اندازه سی در سی که برای وارد کردن ضربه زنجیر به پشت باز بوده واین پیراهن در دوطرف چاک دار بود. سینه زنهادر بیرون مسجد در صفی مرتب ومنظم در دوخط مستقیم که بین این دوخطیک ونیم تا دومترفاصله بودایستاده ومحتشم گو میگفت سلام الله حسین لعنت الله علا قاتلان حسین واعضای دسته با گفتن یا حسین ونوحه خوان برای راه افتادن شروع به خواندن میکرد همراهان که بادسته میرفتند زنان ودختران وحتا بچه ها ی محل بودنددر بین دسته افرادی بودن که چند تا چراغ زنبوری که به سوتکا معروف بود برای روشنایی در دست میگرفتند وهمراهان هم همه فانوس در دست داشتند..وهمه هوای هم را داشتندکه در تاریکی وکوره راههاکسی آسیبی نبیندوبچه ای گم نشودوعقب نماند وعلم را نیز علم دار به همراه می اورد وبعد از بیست دقیقه زنجیر زدن در حیاط مسجد به راه می افتادند البته محلها به هم نزدیک بودولی رفتن به محل ها در شب بسیار مشکل بود وسخت،اما شور وشوق جماعت باعث میشد که مشکلات را احساس نکنندوسختی راه را نفهمند. در ورود به محل دیگردوباره به نظم ایستاده ومسجد میزبان نیز خودرا برای پیشواز در جلوی مسجد آماده میکرد. مرثیه های که دراین مراسمات میخواندند یکی به اسم بهر الطویل بود که به این صورت بود که مرثیه خوان یک شعری را میخواندوچندین بیت پشت هم میخواند واعضای فقط باگفتن یک کلمه حسین یا افضل جواب میدادند. دسته برها بعد از خوردن شربت به مسجد خود باز میگشتندوخود برای روز دیگوشب دیگر که موسوم به شب وروز قتل بود آماده میکردند..ادامه دارد نگارنده زلیخا صبا

باز این چه شورش که در خلق عالم است
شبهای محرم :شب عاشورا(شب قتل)
در گذشتهای دور شب قتل یا عاشورا بیشتر مردم در مساجد تا صبح بیدار مانده ومی نشستند ونوحه خوانی ومرثیه خوانی ودسته بری میکردند..
وصبح هم برای دسته بری آماده می شدند .
در گذشته دسته بری در روزقتل اینگونه نبود که دسته را حتما به مرکز بخش روستا ها یا به مرکز شهر یا مجموعه بازار ببرند. بلکه اکثرا دسته را به محلی که در آن امازاده ای بنام بوده می بردند..
گروه دسته برها وزنجیر زنهابا محتشم گویی وچندین بار صلوات خواستن وجمع شدن به نظم وبا همراهان راه افتاده به طرف محلی که در آن امام زاده بود..
در محلی که امام زاده بود اهالی آن محل وسرانش وکسانیکه از محل های آورنده دسته فامیل داشتند،آماده پذیرایی می شدندوهر خانواده برای پذیرایی بیست تا سی نفر وحتی برای تعداد بیشتر غذا می پختند وکمتر کسی نهار نخورده به محل خود بر میگشت .ودر اطراف امام زاده هم بساط فروشها بساط کاسبی خودرا پهن کرده ودر حقیقت این ایام برای عموم مردم تالش یک سنت با شکوه وبیاد ماندنی بود که عظمت سالا رمردان حق را نمایانگر میشد .وهمه با خلوص نیت وبا اشتیاق مثل دیگر روسومات فرهنگی در زندگیشان بجا می آوردند..ادامه دارد
نگارنده زلیخاصبا

محرم زلیخا صبا ماسال تالش

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم ..قسمت سوم
بار الها نشود ناطقه ای لال به هنگام ممات.. گر فرستد بی تکبر به محمد صلوات
سلام الله حسین لعنت الله بر قاتلان حسین
وبا دادن این شعارها وگرفتن چند صلوات شروع به خواندن مرثیه میکردند ودر این شبها در گذشته های دور مردم هر محل بخصوص در مساجد خود بودند ومرثیه خوانی وسینه زنی میکردند وبه مساجد دیگر نمی رفتند وبخاطر همین مسجد پراز جمعیت مردم محل میشد ..
بعداز اینکه چند نفر مرثیه خوان مرثیه ونوحه می خواندند .، روضه خوان بالای منبر میرفت .
روضه خوانها دراین ایام بخاطر سهولت در رفت وآمددر منزل یکی از بزرگان ویا ریش سفیدان محل میماندند وپذیرایی میشدند وبا اسب ایشان را به مساجد می بردند ومی آوردند وهر روضه خوان ممکن بود در چند محل نزدیک به هم روضه خوانی به نوبت داشته باشدودر ان زمانها روضه خوانها از افراد محلی نبودند واکثر از نقاط دیگر بودند وخیلی کم محلی بودند.
روضه خوان شروع به روضه میکرد وکمتر در موردمسایل روز صحبت میکرد وبیشتر روضه اش عبادی بودواخر سرهم شروع به مداحی مینمود ومرثیه خوان پای منبری هم در اخر با او هم اوایی کرده فضای مجلس به اوج شور وسوز ناکی میرسیدومردم مومن ومعتقد بخصوص زنان به شدت احساساتی می شدند ...ادامه دارد
نگارنده زلیخا 

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم (قسمت چهارم)
در شبهای دوم وسوم وچهارم وپنجم هم به این ترتیب هرشب اهالی محل به مسجد رفته
منتها با این تفاوت که جمعیت هر شب بیشتر میشد وفضا ی مسجد وحال وهوای مجلس گرم تر می شد.
وهر شب مردم بعداز نوحه ومرثیه خوانی در داخل مسجد ویا بیرون در حیاط مسجد سینه زنی میکردند وبرای اینکه دسته سینه زنی وزنجیر زنی گرم وآماده شوند ویک نفر که صدای رسایی داشت ودست در روی گوشش گذاشته ومیگفت:
کشتی شکست خورده به طوفان کربلا ... در خاک وخون فتاده به میدان کربلا
سلام و الله حسین.. لعنت الله علاقاتلان حسین گروه سینه زنی میگفتند یاحسین..
نیم ساعت تا یک ساعت زنجیرزنی بعداز روضه خوانی وتمرینی برای دسته بری در شب وروزتاسوعا وعاشورا بود.
در ضمن در این شبها بعداز روضه ونوحه خوانی یکنفر که مسول جمع آوری پول امام ونذورات وهمچنین صلوات گرفتن برای اموات حاضرین در مسجد وبانی مسجد بود . وبا حرافی وتسلط کاملی که در بیان گفتاری که میخواست برای جلب وجذب بیشتر مردم در دادن نذورات وبا گفتن جملات اینکه یک در دنیاوهزار در آخرت عوض بگیرید همه را بخصوص خانم ها دردادن پول وگرفتن صلوات برای اموات خود پیش قدم بودند.
واین افراد بادادن این نذورات وخیرات وگرفتن صلوات برای مردگان خودیک احساس رضایت باطنی
ویک سبک بالی میکردند.وارامشی خاص از اینکه کاری برای اموات خود کرده اند ویا اینکه با دادن این پول درراه امام حسین تضمینی برای خود وبر آوردن حاجتشان در نوبت قرار داده اند ودر حقیقت یک نیرو ویک انرژی مثبت کسب می کردند واین در روحیه شان خیلی اثر خوبی داشت .
واز نا امیدی های زندگی فاصله می گرفتند. ودر ضمن هر گز انتظار نداشتند به محض بیرون آمدن از مسجد دنیا برایشان گلستان شودوهمین سبک بالی برایشان کافی بود واین ایمان قوی انهارا می رساندکه دستی بالا تر از تمام دنیا هست که انها را حمایت کندواعتمادی که به باورهای قلبی خود داشتند..ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا

دنگیه حلوا زلیخا صبا ماسال تالش

حلواسازه شوی پیله برا را
حلوا گوله آدَین حلوا سازی را
دَنگو .دَنگو. دَنگو . دَنگه صدایا
چِ حالی نی ایستا خاصه خِدایا
شعر از زلیخا صبا عکس از عباس میره جنی
برگردان شعر در شب که حلوا (.همان شیرینی عید)
دنگیه حلوا در ماسال وشاندرمن وتالش
که میخواستند درست کنند گوله حلوارا برای برادر بزرگ که دربالای دنگ مینشست میدادندکه به بقیه بدهدتا درست کنند
صدای دنگو دونگ همه جا میپیچید
چه حالی بود وداشتیم خدای قشنگ
در ماسال و شاندرمن وتالش سالهای قبل که شیرینی خانگی ودرست کردن حلوا در ایام جشن نوروز بیشتر مرسوم بود کسی از بیرون وبازا ر برای جشنها ومراسمات شادمانی شیرینی بخصوص ایام عید تهیه نمیکردند بلکه خود به درست کردن شیرین نوروزی وجشنها می پرداختند. که این شیرینی حلوا نام داشت وانواع ان حلوای ضیابری ودنگیه حلوا و یا تبکه تونی ..برای درست کردن حلوای دنگی ویا دنگیه حلوا :
در ابتدابرای این کار یک ماه مانده به عید بانوان تالشی برنج ها را الک کرده وخرده های برنج که به میان دانه وبه تالشی(خبیس)معروف است جدا کرده وخوب پاک میکردند..وبرای آرد کردن به کارخانه یا آسیاب می فرستادند ،
وبعداز تهیه آرد باز بانوان هر خانواده یکی دوهفته مانده به عید هرچند من : چون در تالش وماسالوشاندرمن مقیاس اندازه گیری به من بوده وهست ارد را که برای تهیه حلوا در نظر گرفته بودند در تابه یا تاوه سفالی تفت داده وشکر ودوشاب مات کرده ویا عسل را آماده کرده وکره را اماده وداغ کرده وبرای درست کردن حلوا در شبی که مراسم حلوا سازی بود اماده میکردند وحتی گزنه را که قبلن برا ی تزیین گوشه حلوا دنگی خشک کرده بودن در روغن تفت داده واماده . می گذاشتند.
در شب حلوا سازی جوانان محل وفامیل در خانه حلواساز جمع می شدند وبا شور ونشاط فراوان دور دنگ (وسیله چوبی به اندازه درازای 3 تا 4 متر وبه پهنای 30 تا 40 سانتی متر وبا لبه ای نازک و ته پهن وبه بلندی 20 تا 25 سانتی متر ) می نشستند ویکی در بالای دنگ می نشست که سر دسته بود که گوله های خمیر که چند بانو در حال خمیر درست کردن آرد تفت داده شده با شکر مات شده وکره ویا دوشاب وعسل گوله میکردند وبه سر دسته میدادند وسر دسته گوله ها را بین حلواسازها پخش میکرد وبعد حلوا سازها با کوپون که به وسیله ان گوله خمیر را رو دنگ پهن کرده وحلو را باریتم خاصی می ساختندودر گوشه قاچ حلوا رابا گزنه سرخ شده بک گل کوچک هم درست کرده وبا کوپون رویش می کوبیدندوبعد با چاقو که یک نفر مسئولش بود حلوا به صورت سه گوش می بریدند وبه این ترتیب تا صبح به حلوا سازی مشغول می شدند
متن از زلیخا صبا عکس از عباس میره جنی

ژه کری با گوچین زلیخا صبا ماسال تالش

در گذشته های دور شیر زنان سرزمین تالش که وسعتش از ماسوله تا استاراخان می باشد بعداز برداشت محصولات ازمزرعه برنج و انبار کردن این شلتوک ها در تیلاوار یاتلمباروکوتی که گاهی تا نزدیکهای عیدبه جو تبدیل کردن ان طول می کشید چون کار بسیار دشوار وطاقت فرسایی بود واین کار دشوار توسط زنان غیرتمند تالش که نصف زندگی وتلاش برای معاس روی دوش این زنان بود لذا هرروز یا یک روز در میان در گوشه ای از تیلاوار ویا در زیر یک سقف پره مانند تنهایی یا به کمک یک یاورروزی دوتاونیم کوهه( هرکوهه سی کوتاله وهر کوتاله هفت چنگه وهر چنگه یک مشت شالی بود)با وسیله ای بااسم گوچین که ساخت دست چوتاش یا چوب تراش های محلی بود که هر ساله زمان خرمن کوبی یا ژه کری درمحل می فروختند وبعداز خرید مردان خانواده انرا قالب بندی میکردندتا بصورت انحنا در آید تابرای کوفتن برروی شالیها برای کوبنده راحت باشد .به ژه یا چو تبدیل میکردند واین زنان فداکار ضمن این کار مسئولیت خانه داری وپخت و پز را نیز بر عهده داشتند البته برای ما نسلی که بعد از انها بودیم رنج این همه تلاش در جامعه طبقاتی ان زمان قابل قبول نبود ونیست و حق هم نبود در جامعه ای که مردم از نظر دانش سواد در یک سطح بودند ولی از نظر رفا ه در فاصله طبقاتی تا این حد از هم دور باشند در حالیکه معتقد به برابری بودیم وهستیم واین زمان زندگی وتلاش ان زمان جزءفرهنگ گذشته ماشده وبا افتخار از شیر زنان ان زمان یاد می کنیم وخرمن کوفتن نمادین انهارا به نمایش میگذاریم درود بر روانشان باسپاس 
متن زلیخا صبا