کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

عروسی های ماسالی تالش زلیخا صبا ماسال تالش

عروسی های ماسالی تالش قسمت هفتم 
گِشه بری (عروس بردن) (1)
در این روز با شکوه برای عروس ودامادوشادی بخش برای دوخانواده ودوستان وآشنایان فضا ی حاکم حال وهوای دیگری داشت بخصوص در دو خانواده.
در خانواده عروس یک حس حزن انگیزی حکم فرما بود چون دخترشان وپاره تنشان از آنها جدا میشدونگران آینده وخوشبخت شدنش بودندوخانواده داماد شاد بودند که پسرشان سر وسامان میگیرد.
در زمان دور که هنوز ماشین به مناطق تالش وبخصوص بین محلات ماشینی در رفت وآمد نبود اصلا جاده ای برای تردد ماشین نبود ،برای اوردن عروس از محلی به محل دیگر از اسب استفاده میکردند.
به این صورت که سوارانی از زنان ودختران جوان ومردان طایفه وفامیل سوار بر اسب های زین کرده برای اوردن عروس راهی میشدندبه همرا سازو نقاره..
جالب ترین صحنه در روز آوردن عروس همان سوار کاران بودند که تارسیدن به خانه عروس بین مسیر دوخانه سوارکاری میکردند گاهی حالت مسابقه ای داشت وتاوقتی که وارد حیا ط عروس می شدند.
دراین زمان عروس وهمراهانش اماده حرکت بودند.
عروس خانم که لباس زیبای محلی پوشیده ویک ساتن دور دوزی شده سفید یا قرمز بر روی سر انداخته بود یک آینه کوچک به نشانه روشنایی ونوربودکه عروس به همراه خودبه خانه بخت میبردنیز بر روی پیشانی بر روی این ساتن سنجاق میکردند وبا دعای خیر پدر ومادر اماده بیرون امدن از در خانه میشد در این موقع برادر عروس سر در میایستاد وکسیکه میخواست عروس را از در بیرون بیاورد باید به برادر عروس سر دری میداد.
دراین هنگام پدر ومادروحتی عروس یک حس دلتنگی داشتندونوازنده سازهم با نواختن ساز به این حس دامن میزد.
دست عروس را میگرفتند واورا سوار بر اسب آراسته مخصوص عروس میکردند.
دراین موقع سوارکاران در دوطرف عروس در تاخت وتاز بودندیعنی تا مسافتی می رفتندو دوباره به نزدیک اسب عروس برمی گشتندوبه این ترتیب با شادی وهل هله عروس را که تعدادهم فامیل های عروس هم به این سوار کاران اضافه شده بودندتا خانه داماد همراهی میکردند... ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا