کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

همایش تات و تالش چهار شنبه خاتون زلخا صبا ماسال تالش

همایش چهار شنبه خاتون تات وتالش توسط اساتید وشاعران ونویسندگان در 24 آذر در خاتم الا انبیای رشت

عکس ‏‎Zoleykha Saba‎‏

همایش ونشت فرهنگی شاعران تات وتالش در خاتم الانبیای رشت زلیخا صبا ماسال تالش

نشست وهمایش  شاعران ونویسندگان تات وتالش چهار شنبه خاتون در ابان ما ه 1395 درخاتم الانبیای رشت

شبهای محرم زلیخا صبا ماسال تالش

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم ..قسمت سوم
بار الها نشود ناطقه ای لال به هنگام ممات.. گر فرستد بی تکبر به محمد صلوات
سلام الله حسین لعنت الله بر قاتلان حسین
وبا دادن این شعارها وگرفتن چند صلوات شروع به خواندن مرثیه میکردند ودر این شبها در گذشته های دور مردم هر محل بخصوص در مساجد خود بودند ومرثیه خوانی وسینه زنی میکردند وبه مساجد دیگر نمی رفتند وبخاطر همین مسجد پراز جمعیت مردم محل میشد ..
بعداز اینکه چند نفر مرثیه خوان مرثیه ونوحه می خواندند .، روضه خوان بالای منبر میرفت .
روضه خوانها دراین ایام بخاطر سهولت در رفت وآمددر منزل یکی از بزرگان ویا ریش سفیدان محل میماندند وپذیرایی میشدند وبا اسب ایشان را به مساجد می بردند ومی آوردند وهر روضه خوان ممکن بود در چند محل نزدیک به هم روضه خوانی به نوبت داشته باشدودر ان زمانها روضه خوانها از افراد محلی نبودند واکثر از نقاط دیگر بودند وخیلی کم محلی بودند.
روضه خوان شروع به روضه میکرد وکمتر در موردمسایل روز صحبت میکرد وبیشتر روضه اش عبادی بودواخر سرهم شروع به مداحی مینمود ومرثیه خوان پای منبری هم در اخر با او هم اوایی کرده فضای مجلس به اوج شور وسوز ناکی میرسیدومردم مومن ومعتقد بخصوص زنان به شدت احساساتی می شدند ...ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا

باز این چه شورش که در خلق عالم است
شبهای محرم :شب عاشورا(شب قتل)
در گذشتهای دور شب قتل یا عاشورا بیشتر مردم در مساجد تا صبح بیدار مانده ومی نشستند ونوحه خوانی ومرثیه خوانی ودسته بری میکردند..
وصبح هم برای دسته بری آماده می شدند .
در گذشته دسته بری در روزقتل اینگونه نبود که دسته را حتما به مرکز بخش روستا ها یا به مرکز شهر یا مجموعه بازار ببرند. بلکه اکثرا دسته را به محلی که در آن امازاده ای بنام بوده می بردند..
گروه دسته برها وزنجیر زنهابا محتشم گویی وچندین بار صلوات خواستن وجمع شدن به نظم وبا همراهان راه افتاده به طرف محلی که در آن امام زاده بود..
در محلی که امام زاده بود اهالی آن محل وسرانش وکسانیکه از محل های آورنده دسته فامیل داشتند،آماده پذیرایی می شدندوهر خانواده برای پذیرایی بیست تا سی نفر وحتی برای تعداد بیشتر غذا می پختند وکمتر کسی نهار نخورده به محل خود بر میگشت .ودر اطراف امام زاده هم بساط فروشها بساط کاسبی خودرا پهن کرده ودر حقیقت این ایام برای عموم مردم تالش یک سنت با شکوه وبیاد ماندنی بود که عظمت سالا رمردان حق را نمایانگر میشد .وهمه با خلوص نیت وبا اشتیاق مثل دیگر روسومات فرهنگی در زندگیشان بجا می آوردند..ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم شام غریبان
در گذشته شام غریبان اینگونه بود که : البته آنچه دریاد وخاطرم مانده وشاید در محلهای دیگر به شکل وروال دیگر بر گزار میشد.
در مسجد محل مرثیه خوانهای جوان وبا ذوق به همراه بچهای محل تصمیم میگرفتند که این مراسم را به نحو احسن برگزار کنند.
یکی از مرثیه خوانها که سرا پا مشکی می پوشید وضمن اینکه نوحه خوانی میکرد بر سر زنان به همراه بچه که با او هم آوایی میکردند بطرف خانه های محل حرکت میکردند ودر ضمن خانه های محل خیلی نزدیک به هم ویادر نزدیکی مسجد نبودند بنا براین حرکت ودر گردش بودن واجرای این مراسم در شب بسیار مشگل بود ودشوار بخصوص برای بچه های هشت وده ساله ،بهر حال برگزاری این مراسم را بر خود واجب میدانستند. 
بچها ومرثیه خوانها باخواندن مرثیه به درخانه ها رفته واهل هر خانه بیرون آمده وبه انها نذری میدادند البته به سر دسته گروه شام غریبان:
در ضمن تمام ان نذورات صرف مرمت مسجدوخریدن وسایل برای مسجدمیشد...
وصبح عزا هم به همین منوال بود باز مرثیه خوانهای جوان در جلوی مسجد جمع شده وبعداز خوردن شیروسینه زنی ومرثیه خوانی وختم مراسم تا بعداز ظهر که دوباره دسته بری بود وتمام تا اربعین پایان
گرد آورنده زلیخا صبا

شبها ی محرم زلیخا صبا ماسال تالش

شب های محرم باز این چه شورش است که در خلق عالم است شب الوداع (تاسوعا) در گذشته برگزاری این مراسم واقعا به اوج خود میرسید ودراینشب وشب عاشورا کمتر کسی در خانه میماند مگر افراد خیلی مسن . تا انجاییکه از گذشته در یاد هست در مساجد کمتر پخت میشد مگر در صبح روز عاشورا در مسجد به گروه عزاداران حسین شیر میدادند وخرما وحلوا توسط زنان در بین حاضرین پخش میشد در شب الوداع بعداز روضه ومرثیه خوانی تصمیم بر این میشدکه به مسجد محلهای دیگر دسته بری کنند یا از محل دیگر پیغام می امد که دارند دسته می آورند. گروه سینه زن وزنجیر زن که پیراهنهای مشکی بلندتا سر زانو می پوشیدند که در پشت کمی پایین تراز شانه دوتا سوراخ دایره مانند به اندازه سی در سی که برای وارد کردن ضربه زنجیر به پشت باز بوده واین پیراهن در دوطرف چاک دار بود. سینه زنهادر بیرون مسجد در صفی مرتب ومنظم در دوخط مستقیم که بین این دوخطیک ونیم تا دومترفاصله بودایستاده ومحتشم گو میگفت سلام الله حسین لعنت الله علا قاتلان حسین واعضای دسته با گفتن یا حسین ونوحه خوان برای راه افتادن شروع به خواندن میکرد همراهان که بادسته میرفتند زنان ودختران وحتا بچه ها ی محل بودنددر بین دسته افرادی بودن که چند تا چراغ زنبوری که به سوتکا معروف بود برای روشنایی در دست میگرفتند وهمراهان هم همه فانوس در دست داشتند..وهمه هوای هم را داشتندکه در تاریکی وکوره راههاکسی آسیبی نبیندوبچه ای گم نشودوعقب نماند وعلم را نیز علم دار به همراه می اورد وبعد از بیست دقیقه زنجیر زدن در حیاط مسجد به راه می افتادند البته محلها به هم نزدیک بودولی رفتن به محل ها در شب بسیار مشکل بود وسخت،اما شور وشوق جماعت باعث میشد که مشکلات را احساس نکنندوسختی راه را نفهمند. در ورود به محل دیگردوباره به نظم ایستاده ومسجد میزبان نیز خودرا برای پیشواز در جلوی مسجد آماده میکرد. مرثیه های که دراین مراسمات میخواندند یکی به اسم بهر الطویل بود که به این صورت بود که مرثیه خوان یک شعری را میخواندوچندین بیت پشت هم میخواند واعضای فقط باگفتن یک کلمه حسین یا افضل جواب میدادند. دسته برها بعد از خوردن شربت به مسجد خود باز میگشتندوخود برای روز دیگوشب دیگر که موسوم به شب وروز قتل بود آماده میکردند..ادامه دارد نگارنده زلیخا صبا

باز این چه شورش که در خلق عالم است
شبهای محرم :شب عاشورا(شب قتل)
در گذشتهای دور شب قتل یا عاشورا بیشتر مردم در مساجد تا صبح بیدار مانده ومی نشستند ونوحه خوانی ومرثیه خوانی ودسته بری میکردند..
وصبح هم برای دسته بری آماده می شدند .
در گذشته دسته بری در روزقتل اینگونه نبود که دسته را حتما به مرکز بخش روستا ها یا به مرکز شهر یا مجموعه بازار ببرند. بلکه اکثرا دسته را به محلی که در آن امازاده ای بنام بوده می بردند..
گروه دسته برها وزنجیر زنهابا محتشم گویی وچندین بار صلوات خواستن وجمع شدن به نظم وبا همراهان راه افتاده به طرف محلی که در آن امام زاده بود..
در محلی که امام زاده بود اهالی آن محل وسرانش وکسانیکه از محل های آورنده دسته فامیل داشتند،آماده پذیرایی می شدندوهر خانواده برای پذیرایی بیست تا سی نفر وحتی برای تعداد بیشتر غذا می پختند وکمتر کسی نهار نخورده به محل خود بر میگشت .ودر اطراف امام زاده هم بساط فروشها بساط کاسبی خودرا پهن کرده ودر حقیقت این ایام برای عموم مردم تالش یک سنت با شکوه وبیاد ماندنی بود که عظمت سالا رمردان حق را نمایانگر میشد .وهمه با خلوص نیت وبا اشتیاق مثل دیگر روسومات فرهنگی در زندگیشان بجا می آوردند..ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا