بِری گرمه دَسی پِنه دیلیکوگفی بژن دُفرس چمع حالیکومَشع بِری تنی ام ورنه راهیپامندیمه دیَس اِم راه کولیکوزلیخا صبابرگردانبیا یک دست گرمی بذار بردلمحرفی بزن وحالی از من بپرسنرو ،از این راه بیانگاه کن ایستادم روی این تپه