کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

ییلاقی های خوش نشین زلیخا صبا ماسالی تالش

قسمت سوم ییلاقی های خوش نشین
بعداز خوردن نهار در سرکوم ونوشیدن یک فنجان چای در دکان استا یحیی دوباره بارها را روی اسبها میبستند وراهی به طرف ییلاق می شدند بعداز سرکوم به ناله چاکن که گذشتن از ان تقریبا مشگل هم برای سوار کار وهم چارواداروهم اسبهابود .اسبها باید روی قسمتی از راه شیب دارسنگ کلاخی که سر می خوردندوامکان افتادن سوار وبار از روی اسبها بود .
وچار وادار باید حتما دم اسب را ویکی هم دهنه اسب را میگرفت واسب را نوازش میکرد که ارامش داشته باشد تا با مهارت از این راه بگذرد .واین نازنین موجودات بالاخره بار خودرا به سلامت رد میکردند دراین میان اسبها به ندرت چموش بودند
بعداز سرکوم به دشته مینه میرسیدندودر این موقع بعضی از ییلاقهااز جمله سوءچاله وخندیله پشت معلوم میشدوهوای تازه وبوی ییلاقی به مشام میرسید کم کم گل های زیبای وحشی وبابونه وعلفزارهای انبوه وجنگل با طراوت خلاصه همه چیز شاداب ودست نخورده نمایان میشد
بعداز دشته مینه به سیفله چال میرسیدندواز تپه سیفله چال که بالا میرفتند کلبه های چوبی سیفله چالی هاوساکنانش را میدیدی وقیافه هابه نظر غریبه های آشناکه حداقل یک سال پیش انهارا دیده بودند
وبعضی از انها سرشان را از کلبه بیرون می اوردند وحال واحوالی میکردندوبعداز طی کردن این راه طولانی اسبها با حالت خستگی ودر عین حال پیروز میدان به اولسبلنگا میرسیدند .بارهارا بر زمین روی سبزه ها میگذاشتند واین علفها تا زانو میرسید وبوی خوش سیفلی به مشام میرسیدومردها شروع میکردند به لت گذاری روی سقف کلبه چوبی که معمولا دوتا سه اطاقه ویک ایوان کوچک ویک راه رو بود این کلبه ها به شکل مستطیل بود..بعداز لت گذاری وجاروزدن وجابجا کردن وسایل وپهن کردن فرش تقریبا هوا تاریک میشدوبانوی خانواده از فسنجان وکوکو برای همسایه ها که اکثرا در اوایل ییلاق چند خانوار بیشتر نبودندکه بیشترشان دامهای قشلاقی هارا که مزرعه داشتند ودیرتر به ییلاق می امدند نگهداری میکردندوچاروادارهاهم کرایه اسبشان را میگرفتند وبا خداحافظی کردن میرفتند ....
زلیخا صبا