روزگاری برگ سبز ی منشاوآغاز بوداز برای خستگان یک سایبان باز بودبرتن عریان دار یک رخت سبز وناز بود.اینهمه زیبایی بوستان خدا مانند سر وراز بود
بوسه باد ونسیم در لابلای برگها..همنوا با نغمه وهم ساز و با آوازبود زلیخا صبا