کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

عیدانه زلیخا صبا ماسال تالش

بهار با بنفشه وپامچال به پیشوازت آمد
چه سخاوتی دارد دختر زیبای زمین بهار بانو. با دا منی پراز گلهای بنفشه وپامچال. ای رهگذر ای عابران عبور ای خاطیان خطا کار جفا پیشه. نمی بینید این همه وجاهت وزیبایی را و این مهر زمین را که بادخترش بهار به قدومت گلباران کرده.. پیشکش توچیست به این همه. لطف ؟
وای که چه میبینم زیر هربوته وروی چمن زارها مملواز گلهای پامچال وبنفشه ودیگر گلها. و تو بله تو آمدی نشستی. وکنارش سفره پهن کردی وانواع غذا ها در ظروف پلاستکی در سفره چیدی و بدون توجه به این 
همه زیبایی خوردی و بعد اینهم زباله را بررویش ریختی و خودرا تکاندی. وخوشحال از اینکه روز ی را تفریح. کردی ورفتی واقعا خجالت نکشیدی از این همه زیبایی که تو حسودانه و ناجوانمردانه زشتی را بر چهره زیبایش پاشیدی. راستی تو تو به مراتب کمتر از آن اسید پاش هستی، اسید پاش چهره یک نفر را زشت میکند ولی تو با این همه بی فرهنگیت یک دنیا زیبایی را زشت میکنی شرمتان باد که خجالت نمی کشید انهمه آشغال از خودت در طبیعت بر جای میگذارید. درست است که دیگران تورا نمیشناسند ولی خدا وطبیعت که تورا می شناسند. چهره ات در دوربین زمان ثبت شد. و اگرهزار ان بار خودرا به زروزیور ریا بیارایی باز واضح در پیشگاه خداوند وکاینات نمایانی. واقعا این جمعیت چند نفری که همراه هم به تفریح در کوه ودشت می پردازند یک نفرشان هم با فرهنگ نیستتند که تذکری به این وجدان های خفته بدهند که به خود بیایند خدایا در روز سیزده آنقدر بباران زمین را که چون گل ولای از بستر این طبیعت این جماعت را بتاراند و دیگر نتوانند بسوززانند وبریزانند و بپاشانند. 
صبا