وگونه سرخ شده ی تو از انفجا ر بغضیدر درون سینه توستای نامهربانچگونه رها میشوداین فریاد بی تکلفاز سینه پردردتودر حالیکه غروری نمانده استودستهایی برای مهربانیبدون تعلل باز میشود؟زلیخا صبا